پاسخ به شبهات وارد بردین اسلام

ساخت وبلاگ

متن شبهه یا سوال :

هیچ امری در جهان مقدس نیست که نتوان آنرا نقد کرد.

قرآن کتابی است پر از آیاتی که در آنها دستور جنگ و قتال و قتل و کشتار به مسلمانان داده میشود.

برای کسانی که تابحال قرآن را نخوانده اند، یا آنرا تنها به عربی خوانده اند و معنی آنرا به زبان مادریشان درک نکرده اند شاید این مسئله خیلی عجیب و باورنکردنی به نظر برسد.

برای هیچ انسان انسانگرایی قابل قبول نیست که الله در صورتی که وجود داشته باشد اینقدر بخواهد انسانها را به جان هم بیاندازد و به یک عده از آنها دستور بدهد که عده ای دیگر را بکشند.

سوره محمد آیه ۴
چون با کافران روبرو شدید، گردنشان را بزنید. و چون آنها را سخت فرو فکندید، اسیرشان کنید و سخت ببندید. آنگاه یا به منت آزاد کنید یا به فدیه. تا آنگاه که جنگ به پایان آید. و این است حکم الله. و اگر الله میخواست از آنان انتقام میگرفت، ولی خواست تا شمارا به یکدیگر بیازماید. و آنان که در راه الله کشته شده اند اعمالشان را باطل نمیکند.

* زدن گردن کافران به چه معنی است؟
در این آیه به صراحت آمده است که حکم الله، زدن گردن کافران یا بعبارت دیگر همان بریدن سر آنان است.
ممکن است مسلمانان بگویند این آیه در مورد جنگ صحبت میکند، درست است!

اما در اسلام دو نوع جنگ وجود دارد، به یکی جهاد ابتدائی میگویند و به دیگری جهاد دفاعی.
در جهاد ابتدائی مسلمانان به سایر کشورها حمله میکنند، مانند مسلمانان اولیه که در زمان عمر و به مشورت و تایید امام علی علیه السلام به ایران حمله کردند، یا خود پیامبر اسلام که به سایر قبایل حمله میکرد.
بنابراین، در حالت جنگ بودن زیاد چیزی را تغییر نمیدهد، وقتی مسلمانان مجاز هستند که به نامسلمانان (کافران) حمله کنند، درست مانند این است که اجازه داشته باشند سر آنها را ببرند. اگر فکر میکنید جهاد تنها یک چیز دفاعی است، سخت در اشتباه هستید.
سر بریدن سنتی کاملاً اسلامی و روشی اسلامی برای روبرو شدن با غیر مسلمانان است، به آیه دیگری نگاه کنید،

سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه ۱۲
و آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مومنان را به پایداری وادارید. من در دلهای کافران بیم خواهم افکند. بر گردنهایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید.

برای چه باید بر گردن کافران زد، یا بعبارت دیگر سر آنها را برید و از تنشان جدا کرد؟
مگر کافران چه جرمی را مرتکب شده اند که باید شمشیر را بر گردن آنها گذاشت و سرشان را از تنشان جدا کرد؟
پاسخ این پرسش را در آیه بعدی بیابید،

سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه ۱۳
زیرا با الله و پیامبرش به مخالفت برخاستند و هر که با الله و پیامبرش ، مخالفت ورزد ، بداند که عقوبت الله سخت است.

چون کافران با الله و پیامبرش به مخالفت برخاستند!
یعنی اگر کسی به مخالفت با اسلام برخیزد باید گردن او را زد و انگشتانش را قطع کرد.
شاید در اینجا شما در حالتی نباشید که بتوان با شما شوخی کرد، اما پرسشی که اینجا مطرح است این است که آیا باید اول گردن کافران را زد بعد انگشتانشان را قطع کرد یا اول انگشتانشان را قطع کرد بعد گردنشان را زد؟

یکبار دیگر به آیه ۱۳ سوره انفال نگاه کنید، آیا یک دین میتواند فاشیست تر از این باشد که بگوید چون افرادی مخالف آن دین هستند شایسته این هستند که سرشان بریده شود و انگشتانشان قطع شود؟

سوره توبه آیه ۲۹
با کسانی از اهل کتاب که به الله و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که الله و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند جنگ کنید، تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند.

نتیجه منطقی این است که از نظر اسلام نه تنها بریدن سر کسانی که الله را قبول ندارند، و کسانی که قیامت را قبول ندارند، و مسیحیان و یهودیانی که الله را به عنوان خدای خود و قوانین اسلامی را نمیپذیرند اشکالی ندارد بلکه جنگیدن با آنها از احکام اسلام است
و بریده شدن سر آنها موجب شادمانی و آرامش دل مسلمانان راستین میشود.

پاسخ :

بسمه تعالی

چندی است که معاندان در شبکه های ضد دین و هم چنین در فضای مجازی هجمه ای با عنوان «خشونت در اسلام» ایجاد کرده اند که متن بالا تنها یکی از هزاران شبهه ایجاد شده می باشد، که همه آنها بی اساس و پایه است و نشان می دهد که ایجاد کنندگان اینگونه متون حتی از سطحی ترین دستورات اسلام بویی نبرده اند.

چند نکته پیرامون رد شبهات وارده در مورد خشونت در اسلام

مقدمه : اسلام مانند سایر ادیان آسمانی دین صلح صفا و برنامه سعادت بشری است و البته بسط عدالت که در این مسیر جاذبه و دافعه دارد ومیدانیم در مسیر حق و عدالت بدون تحکم و استقامت رسیدن به هدف ممکن نیست . بنابراین لحن تند و محکم قرآن بُعدی از ابعاد کامله قرآن است که اگر یکطرفه و تکبعدی به آن نگاه شود شاید ناخوشایند به نظر برسد ولی اگر با توجه به کل ابعاد قرآن و اسلام به آن پرداخته شود می بینیم چقدر زیبا و حیات بخش است. و البته این قانونی است در مورد قضاوت کردن هر موضوعی ، در ضمن رفتار خودسرانه غیر معصومین را ربط به اسلام ندهیم و برای قضاوت از تفاسیر و روایات غیر معتبر استفاده ننماییم.

فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ … ؛ هنگامى که با کافران در میدان جنگ رو به رو مى‏شوید گردنهایشان را بزنید، و هم چنان ادامه دهید تا به اندازه کافى دشمن را درهم بکوبید … (محمد/4)

* نکته اول: این آیه شریفه می فرماید در «میدان جنگ» با کافران آنها را بکشند و دستور ابتدایی و به عنوان مجازات کافر بودن نیست و مسلما جنگ با کافران بعد از دعوت آنها به اسلام و هدایت آنها به راه حق بوده و آنها این دعوت را نپذیرفتند و قصد مخاصمه با مسلمین را داشته باشند البته لازم به ذکر است ، پیامبر(ص) در دوره ۱۳ ساله خود در مکه به جنگی روی نیاوردند و حتی مسلمانان را از دفاع منع کردند تا ثابت گردد که در پی جنگ نیستند جنگهای دوره مدینه نیز تحمیلی بود و حالت تدافعی داشت!

آیات ۳۸ و ۳۹ سوره حج در این رابطه می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ(۳۸) أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛ قطعاً خداوند از کسانى‌که ایمان آورده‌‏اند دفاع می‌‏کند زیرا خدا هیچ خیانتکار ناسپاسى را دوست ندارد، به کسانى‌که جنگ بر آنان تحمیل شده رخصت [جهاد] داده شده است چراکه مورد ظلم قرار گرفته‌‏اند و البته خدا بر پیروزى آنان سخت تواناست»

حال ممکن است سوال شود از کجا معلوم است که منظور آیه (محمد/4) فقط زمان جنگ است؟ باید گفت از دستورات دیگر قرآن کریم در رابطه با برخورد با غیرمسلمانان و در مورد رعایت حقوق انسانی آنها و همینطور شیوه پیامبر و معصومین علیهم السلام معلوم میشود قتال با کفار فقط مربوط به زمان جنگ است یعنی وقتی که آنها قصد ضربه زدن به اسلام و مسلمین را دارند و یا وجود چنین خطری از جانب آنها پیش بینی شود و لذا در اسلام چیزی به نام تغییرعقیده و تحمیل اسلام به جای آن با زور شمشیر وجود ندارد چرا که آیه « لا اکراه فی الدین » را همه شنیده ایم و اصلا دین تحمیلی هیچ ارزشی ندارد.
(البته اینکه در تاریخ 1400 ساله اسلام خیلیها از این قانون نورانی اسلام تخطی کرده اند منجمله خلفا و فرماندهان نظامی شکی نیست ولی رفتار آنها خودسرانه بوده و ربطی به دین مبین اسلام ندارد و فقط از رفتار معصومین می توان احکام اسلامی را استنباط نمود .حتما داستان شکایت حضرت علی (ع) در زمان حکومتش را از آن یهودی سارق که سپر حضرت را دزدیده بود را شنیده اید که قاضی به نفع یهودی حکم کرد چون خلیفه مسلمین در منطقه حکومتش شاهدی بر این سرقت نداشت .کجا پیامبر اکرم ص و علی علیه السلام کافران غیر حربی را به جرم غیرمسلمان بودن کشتند؟)

* نکته دوم : بدیهى است گردن زدن کنایه از قتل و کشتن است، بنا بر این ضرورتى ندارد که جنگجویان کوشش خود را براى انجام خصوص این امر به کار برند، هدف این است که دشمن از پاى درآید، ولى چون گردن زدن روشن ترین مصداق قتل بوده روى آن تکیه شده است و از طرف دیگر تاکید بر شدت عمل با کفار متخاصم دارد.

* نکته سوم: جنگ در اسلام قوانین بسیار محکم و دقیقی دارد که شامل قوانین شروع و پایان و کیفیت آن میباشد .

همانطور که میدانید در جامعه بین الملل به اصطلاح متمدن امروز دو نوع قانون برای حمایت از نوع بشر وجود دارد :

الف) حقوق بشر مانند حق حیات – حق آزادی بیان – حق آزادی دین – حق مسکن و …
ب) حقوق بشر دوستانه که مربوط به حقوق انسانها در جنگ میباشد مثل ممنوعیت کشتار جمعی – حقوق اسرای جنگی حقوق مجروحان و زنان وکودکان و … و البته روشن است که در مورد همه این مسائل در قرآن کریم و بیانات پیامبر قانون بشر دوستانه وجود دارد؛

– و وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛ با کسانیکه به جنگ شما می‌آیند، در راه خدا پیکار کنید و تجاوز روا مدارید که خدا تجاوزگران را دوست نمی‌دارد. (بقره/ 190)

این آیة شریفه، سه قید برای جنگ ذکر نموده؛

– نخست آنکه: مسلمانان در راه خدا بجنگند (نه برای دنیاطلبی و غنیمت‌یابی)!
– دوّم آنکه: مسلمانان با کسانی بجنگند که برای پیکار با ایشان آمده‌اند (نه کسانی که سر جنگ با آنها ندارند)!
– سوّم آنکه: مسلمانان به هیچکس تجاوز روا ندارند یعنی زنان و کودکان و پیران و کسانی را که اهل جنگ نیستند همه را محترم شمرند.

– إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ اگر دشمنان به صلح تمایل نشان دادند تو نیز بدان متمایل شو و بر خدا توکّل کن که او شنوا و دانا است. (أنفال/ 61).

* نکته چهارم: در ضمن رفتار با مشرکین در قرآن کریم چند مرحله دارد که مرحله آخر آن جنگ است . خداوند در برابر آزار و اذیت مشرکین چهاردستور به پیغمبر و مومنین داده است؛

– دستور اول : دستور به صبر « فاصبر علی ما یقولون» یعنی ای پیغمبر در برابر بدگوئی و زخم زبان آنان صبر پیشه کن ( طه / 130)
– دستور دوم : دستور به بخشش و نادیده گرفتن اذیت و آزار «فاعفوا و اصفحوا» یعنی بدیهای آنان را ببخشید و اصلا نادیده بگیرید ( بقره / 109 )
– دستور سوم : دستور به صبر در ریختن خون آنان «کفوا ایدیکم» یعنی از ریختن خون مشرکین دست بردارید ( نساء /77 )
– دستور چهارم : دستور به جهاد و ریختن خون آنان «اقتلوهم حیث ثقفتموهم» یعنی بکشید آنها را هر جا که آنها را یافتید ( بقره / 191)
دستور چهارم به هنگامی صادر شد که مشرکین و کفار کار را به جائی رساندند که از هر نوع آزار و اذیتی در حق مسلمانان دریغ نکردند همچنانکه در خود آیات قران این مطلب دیده میشود مثلا در آیه 39 سوره حج میگوید : اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا؛ یعنی به آنها که قتال میکنند اجازه داده شد چون به آنها ظلم شده بود .

*نکته پنجم : جهاد ابتدایی ؛

این نوع از جهاد اصطلاح فقهی است که نظرات مختلفی پیرامونش آمده است ولی چیزی که مشخص است هیچگاه رسول خدا(ص) از این شیوه استفاده نکرده اند مؤید این تحلیل، آن که سیره‌نویسان تعداد غزوات و سرایای دوران زمامداری رسول الله را بیست و هفت غزوه و سی و هشت سریه برشمرده‌اند، که تنها در نُه غزوه از آنها جنگ درگرفته است. و تمامی این نُه غزوه نیز یا با لشکرکشی و هجوم از سوی دشمنان آغاز شده، و یا پس از عهد شکنی و توطئه‌گری هم‌پیمانان سابق شکل گرفته است. به این ترتیب، به جرأت می‌توان ادّعا کرد که پیامبر اکرم (ص) در طول دوران حاکمیت خویش هیچ گاه به جهاد ابتدایی دست نزده است.

با این حال تعریف اصطلاحی جهاد ابتدایی را به طور خلاصه ذکر می کنم:

جهاد ابتدایی‌ به‌ معنای‌ جنگ‌ با مشرکان‌ و کفار برای‌ دعوت‌ آنان‌ به‌ اسلام‌ و توحید و برقراری‌ عدالت‌ است‌. در این‌ نوع‌ از جهاد، که‌ مسلمانان‌ آغازگر نبردند، هدف‌، از بین‌ بردن‌ سیطره‌ کفر و فراهم‌ آوردن‌ امکان‌ گسترش‌ دین‌ الهی‌ است یعنی در جایی که حاکمیت ظلم و جور وجود دارد که مانع رسیدن پیام اسلام به گوش مردم است . نه اینکه جنگ برای مسلمان کردن اجباری مردم باشد.

این نوع جهاد در رابطه با چند عامل است:

1- کافران غیر کتابی یعنی کسانی که پیرو ادیان آسمانی نمی باشند مثل بت پرستان که اعتقاداتشان موجب اشاعه خرافات و گمراهی خواهد بود.

2- کافران ذمی که در بین مسلمانان زندگی می کنند ولی به اعتقادات و قوانین محترم نزد اکثریت جامعه احترام نمی گذارند. ( پاسخ به شبهه وارد بر آیه شریفه 29 سوره توبه)

و موارد دیگری که بیشتر جنبه جلوگیری از قانونگریزی اشاعه فساد و ایجاد ناامنی خیانت و توطئه دارد. در عین حال بنا بنظر فقها این جهاد فقط بدستور معصوم امکان پذیر است.

حقانیت شیعه دریک دقیقه...
ما را در سایت حقانیت شیعه دریک دقیقه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4alirezakhorasanif بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 26 بهمن 1396 ساعت: 4:30